رد کردن پیوندها

آینده جنگل‌های خشک استوایی: بقا یا نابودی زیر سایه تغییر اقلیم؟

 در سال ۱۹۷۸، دن جانزن، بوم‌شناس مشهور، در کاستاریکا به داخل یک دره پرید، سه دندهٔ او شکست و اولین ماه از فصل بارانی را از داخل یک کلبه به تماشای جنگل خشک استوایی گذراند. شب‌ها، یک لامپ ۲۵ واتی آن‌قدر بید را به خود جذب می‌کرد که دیوارها را مانند یک کاغذدیواری زنده پوشانده بودند. جنگل مملو از کرم‌های ابریشم بود، آن‌قدر زیاد که همه درختان برگ‌هایشان ریخته بود و زمین از فضولات آن کرم‌ها فرش شده بود.

 جانزن به رسانه مونگابی درباره منطقه حفاظت‌شده گواناکاسته کاستاریکا گفت: «از آن زمان تاکنون دیگر سالی با آن تراکم بالای کرم ابریشم وجود نداشته و پس از آن همواره با کاهش مواجه بوده‌ایم.» 

 این کاهش چیزی بیش از پدیده جهانی کاهش حشرات است. این نشان‌دهنده فروپاشی خاموش یکی از نادیده‌گرفته‌شده‌ترین و در معرض خطرترین اکوسیستم‌های زمین است: جنگل‌های خشک استوایی. این جنگل‌ها زمانی مناطق وسیعی از سیاره را پوشانده بودند، اما پس از دهه‌ها توسعه و اکنون تسریع تغییرات اقلیمی، آنچه باقی مانده روبه‌زوال است و فاقد حفاظت لازم است.

نیمه فراموش‌شده جنگل‌های استوایی

 جنگل‌های خشک استوایی که در سراسر آمریکای لاتین، آفریقا، آسیا و اقیانوسیه – از جنگل‌های خاردار ماداگاسکار تا کاتینگا در برزیل، از چاکوی آمریکای جنوبی تا جنگل‌های فصلی هند – گسترده شده‌اند، تقریباً نیمی از کل جنگل‌های استوایی و نیمه‌گرمسیری در سراسر جهان را تشکیل می‌دهند و نسبت آنها به کل حیرت‌انگیز است. تا ۶۰ درصد از کل جنگل‌ها در هند و تقریباً ۳۰ درصد از جنگل‌ها در سرزمین اصلی آسیای جنوب شرقی به‌عنوان جنگل‌های خشک طبقه‌بندی می‌شوند. در جنوب آفریقا، تنها جنگل‌های میومبو به‌تنهایی معیشت بیش از ۱۰۰ میلیون نفر را تأمین می‌کنند.

 فوسیسو سولا، هماهنگ‌کننده منطقه‌ای مرکز تحقیقات جنگلداری بین‌المللی (CIFOR) در شرق و جنوب آفریقا، در یک گزارش تحقیقاتی گفت: «صدها میلیون نفر به جنگل‌های خشک وابسته هستند. با نابودی این جنگل‌ها رفاه آن‌ها را نابود خواهید کرد.» 

 جنگل‌های خشک استوایی بااین‌حال، اغلب در جامعه حفاظت از محیط‌زیست نادیده گرفته می‌شوند. درحالی‌که جنگل‌های بارانی آمازون تیتر خبرها و بودجه‌ها را به خود اختصاص می‌دهند، این اکوسیستم‌های وسیعنبردی کمتر قابل‌مشاهده برای بقا دارند.

 استوارت پیم، زیست‌شناس برجسته حفاظت از محیط‌زیست در دانشگاه دوک، به رسانه مونگابی گفت: «تمرکز لازم روی آن‌ها وجود نداشته است.» 

جنگل‌های خشک استوایی، برخلاف اقوام همیشه‌سبز خود در جنگل‌های بارانی، بین فصول تغییرات چشمگیری را تجربه می‌کنند و سالانه در طول موسمی‌های تابستانی ۵۰۰ تا ۱۵۰۰ میلی‌متر بارش دارند و سپس فصول خشک مشخصی را پشت سر می‌گذارند. در طول فصول خشک (که پنج تا هشت ماه طول می‌کشد)، برگ بیشتر درختان می‌ریزند و مناظری مانند بیابان برهوت ایجاد می‌کنند. سپس، با اولین باران‌ها، جنگل دوباره به زندگی بازمی‌گردد.

 سایبان‌های جنگل‌های خشک استوایی بازتر از جنگل‌های بارانی انبوه هستند و چتری بر گیاهان و حیواناتی هستند که با این نوسانات فصلی شدید سازگار شده‌اند. نام برخی از آن‌ها آشنا است؛ مانند جگوارها (Panthera onca)، ببرها (Panthera tigris)، لمورها و تاپیرها، درحالی‌که بسیاری دیگر کمتر شناخته شده‌اند.

 جراردو سبایوس، محقق ارشد در مؤسسه بوم‌شناسی دانشگاه ملی خودمختار مکزیک، پس از توصیف برخی از ساکنان مورد علاقه خود در جنگل‌های خشک مکزیک گفت: «هر بار که یک گونه را از دست می‌دهیم، بسیاری از چیزهای ممکن را که می‌توانند به بقای انسان کمک کنند، از دست می‌دهیم.» 

مناظری که یکپارچگی خود را از دست می‌دهند و تکه‌تکه می‌شوند

 جانزن گفت: «جنگل خشک استوایی اکوسیستم اصلی در مناطق گرمسیری بود… اکنون همه آن از بین رفته است، زیرا به کشاورزی و مراتع تبدیل شده است.» اگرچه این جنگل‌ها به طور کامل ناپدید نشده‌اند، در برخی مناطق، تحقیقات CIFOR نشان می‌دهد که تنها ۵ درصد از وسعت اولیه جنگل‌های خشک باقی مانده است.

 مطالعه‌ای در سال ۲۰۲۲ که در نشریه Nature Sustainability منتشر شد، جامع‌ترین ارزیابی جهانی از تخریب جنگل‌های خشک استوایی را تا به امروز ارائه کرد. محققان با استفاده از تصاویر ماهواره‌ای با وضوح بالا، تخمین زدند که حدود ۱۸ میلیون کیلومترمربع از جنگل‌ها و بیشه‌زارهای خشک استوایی در سال ۲۰۰۰ وجود داشته است. تا سال ۲۰۲۰، انسان‌ها در تنها دو دهه بیش از ۷۱۰ هزار کیلومترمربع از جنگل‌های خشک را از بین بردند – مساحتی تقریباً دوبرابر کشور آلمان.

 این تخریب به این دلیل اتفاق افتاد که انسان‌ها جنگل‌های خشک استوایی را به‌ویژه جذاب می‌دانند. دن جانزن، به رسانه مونگابی گفت: «دلایل بسیاری وجود دارد که چرا مکان‌های جنگل‌های خشک استوایی برای انسان راحت‌تر هستند. آن‌ها جاده‌های خوبی دارند، آب‌وهوای مناسبی دارند و به‌اندازه جنگل‌های بارانی بیماری ندارند.» 

 مقیاس ازدست‌رفتن در اندازه‌های جهانی است. جانزن به جنگل‌های خشک وسیع در هند، شرق آفریقا و نیمه شمالی استرالیا اشاره می‌کند. او گفت: «آن‌ها کاملاً ویران شده‌اند.» مطالعه سال ۲۰۲۲ نقاط داغ اصلی جنگل‌زدایی را در آمریکای جنوبی – مانند گران چاکو در آرژانتین، پاراگوئه و بولیوی، و سرادو در برزیل – و همچنین در آسیا، به‌ویژه جنگل‌های خشک کامبوج، لائوس و ویتنام شناسایی کرد.

 آشکار است که حفاظت جامع با کمبود مواجه است: کمتر از یک‌سوم جنگل‌های خشک جهان در مناطق حفاظت‌شده قرار دارند. این مطالعه همچنین نشان داد که یک‌سوم از کل جنگل‌های خشک باقی‌مانده در مناطقی قرار دارند که جنگل‌زدایی به‌سرعت در حال پیشرفت است که به آن‌ها “مناطق مرزی” می‌گویند. بیش از نیمی از این مناطق مرزی در جنگل‌های خشک آفریقا قرار دارند.

 آنچه در بسیاری از مناطق باقی مانده، تکه‌های کوچک و پراکنده‌ای است که در مناظر تحت سلطه انسان پراکنده شده‌اند. در آمریکای مرکزی و جنوبی، جنگل‌های خشک اکنون تکه‌هایی از یک جنگل بزرگ و پیوسته هستند که زمانی از مکزیک تا شمال آرژانتین کشیده شده بود. این تکه‌ها با آنچه جانزن آن را یک چالش حفاظتی تقریباً غیرممکن می‌نامد، مواجه هستند.

 او گفت: «بازمانده‌های آن تکه‌های کوچک جنگلی هنوز وجود دارند و گونه‌هایی هنوز در آن تکه‌های کوچک زندگی می‌کنند.» اما حفاظت از آن‌ها «تقریباً کاری غیرممکن است؛ زیرا این تکه‌های کوچک مانند جنگل‌های بارانی زیبا به نظر نمی‌رسند و به چشم نمی‌آیند.» 

 فروپاشی اکولوژیکی پیامدهای عمیقی برای انسان دارد. طبق گفته CIFOR، جنگل‌های خشک خدمات ضروری را به برخی از فقیرترین جمعیت‌های جهان ارائه می‌دهند. این اکوسیستم‌ها چوب برای پخت‌وپز، میوه‌های وحشی، سبزی‌ها، مغزها، حشرات خوراکی و گوشت حیوانات وحشی را برای رژیم‌های غذایی محلی، به‌ویژه در زمان‌های کمبود، تأمین می‌کنند. جنگل‌های خشک همچنین از طریق محصولاتی مانند موم زنبورعسل، عسل، گیاهان دارویی و زغال‌چوب که می‌توان آن‌ها را جمع‌آوری و فروخت، فرصت‌های اقتصادی فراهم می‌کنند.

 مطالعه سال ۲۰۲۲ نشان داد که بخش عمده‌ای از جنگل‌زدایی اخیر با گسترش کشاورزی سرمایه‌بر به جنگل‌های خشک رخ می‌دهد. این نشان‌دهنده تغییری از کشاورزی سنتی در مقیاس کوچک به عملیات تجاری در مقیاس بزرگ است که می‌توانند به‌سرعت مناطق وسیعی را پاک کنند.

تغییرات اقلیمی، بحران را تسریع می‌کند

 هنگامی که جانزن در سال ۱۹۶۳ به لیبریا، کاستاریکا رسید، به طور متوسط ۱۱۶ روز در سال دمای ۳۲ درجه سانتی‌گراد یا بیشتر را تجربه می‌کرد. اکنون، ۱۹۳ روز این چنین است، یعنی ۶۶ درصد افزایش.

 جانزن گفت: «وقتی من آنجا رسیدم [در سال ۱۹۶۳]، تنها یک فصل خشک چهارماهه وجود داشت. امروز، شش ماه است. این به معنای دو ماه گرمای بیشتر و دو ماه بدون باران بیشتر است.» 

 افزایش دما، ناشی از تغییرات اقلیمی، به روش‌های پیچیده‌ای بر گونه‌ها تأثیر می‌گذارد. سبایوس گفت: «بسیاری از حیوانات در بازه محدودی از دمای می‌توانند فعالیت داشته باشند.» اگر دما خیلی بالا برود، موجودات نیاز به پنهان‌شدن در سایه دارند و زمان کمتری برای انجام کارهایی که برای بقا نیاز دارند، مانند شکار و جمع‌آوری غذا، خواهند داشت.

 برای خزندگانی مانند لاک‌پشت‌های دریایی، خطرات حتی بیشتر است. سبایوس گفت: «جنسیت آن‌ها توسط دما تعیین می‌شود و این تغییرات، حتی تغییرات کوچک، ممکن است نسبت جنسیتی را به‌شدت تغییر دهد و این ممکن است باعث انقراض محلی یا جهانی گونه شود.» 

 اثرات تغییرات اقلیمی به‌صورت عمودی نیز گسترش می‌یابد. افزایش دما توده‌های هوای گرم را به دامنه‌های کوه‌ها بالا می‌برد و جنگل‌های ابری را که پناهگاه حیاتی برای گونه‌های جنگل‌های خشک در طول فصول خشک فراهم می‌کنند، تبخیر می‌کند. در گواناکاسته کاستاریکا، ابرهایی که زمانی به طور قابل‌اعتماد در ارتفاعات خاصی شکل می‌گرفتند، اکنون ۱۰۰ تا ۵۰۰ متر بالاتر هستند و مناطق جنگلی ابری با ارتفاع پایین‌تر را گرم‌تر و خشک‌تر می‌کنند. این مهاجرت عمودی پیامدهای عمیقی برای بی‌شمار گونه‌هایی دارد که برای پناه‌گرفتن در طول فصل خشک سخت، به این «یخچال‌های آسمانی» وابسته هستند.

 استوارت پیم بر تهدید دیگری که در حال تشدید است تأکید کرد: آتش. او گفت که با گرم‌شدن آب‌وهوا، جنگل‌های خشک بیشتر قابل‌اشتعال خواهند شد و این نگرانی بسیار قابل‌توجه است.

 ترکیب فصول خشک طولانی‌تر، دماهای بالاتر و فعالیت‌های انسانی شرایط را برای آتش‌سوزی‌های فاجعه‌بار مهیا می‌کند. آتش‌سوزی‌هایی که می‌توانند تکه‌های جنگلی باقی‌مانده را از بین ببرند.

 یکی دیگر از پیامدهای ویرانگر تغییرات اقلیمی، اختلال در الگوهای بارندگی است که میلیون‌ها سال این اکوسیستم‌ها را اداره کرده است.

 وینی هالوواش، بوم‌شناس مشهور گرمسیری که به تأسیس و گسترش منطقه حفاظت‌شده گواناکاسته کمک کرد، به رسانه مونگابی گفت: «فکر می‌کنم در مناطق گرمسیری بیش از مناطق معتدل مشکل‌ساز است، این است که بخش زیادی از تنوع زیستی و پیچیدگی جنگل‌های گرمسیری به نشانه‌هایی بستگی دارد که همه موجودات شرکت‌کننده می‌توانند آن‌ها را تشخیص دهند و در جنگل خشک، آن نشانه اصلی شروع باران‌ها بود که اکنون به دلیل تغییرات آب‌وهوایی نامنظم و غیرقابل‌پیش‌بینی شده‌اند.» 

 پیامدهای این موضوع در کل زنجیره‌های غذایی به‌صورت سلسله‌وار جریان می‌یابند. هالوواش گفت: «ممکن است یک یا دو باران شدید، سه هفته زودتر، رخ دهد یا اینکه باران‌ها شروع شوند و ده روز ادامه داشته باشند و سپس دوباره متوقف شوند و ازآنجایی‌که تمرکز مطالعات ما روی حشرات است، به‌ویژه تأثیر این موضوع را در ازبین‌رفتن جمعیت حشرات می‌بینیم.» 

 به‌عنوان‌مثال، یک پروانه بزرگ به نام Manduca dilucida معمولاً در ماه‌های اولیه فصل بارانی تولیدمثل می‌کند، پس از آن شفیره‌ها به مدت ۱۰ ماه زیر زمین باقی می‌مانند. اما تغییرات اقلیمی یک دوره بارانی اضافی در سپتامبر ایجاد کرده است که برخی پروانه‌ها را فریب می‌دهد تا زودتر ظاهر شوند. کرم‌های ابریشمی که در سپتامبر و اکتبر متولد می‌شوند، به دلایلی از قبیل افزایش شکار، برگ‌های ضخیم‌تر و انگل‌ها زنده نمی‌مانند. این به معنای این است که پروانه‌های کمتری برای تولیدمثل در ماه مه سال بعد زنده می‌مانند. مشکل آن‌قدر بد شده است که یک گونه زنبور که برای بقا به این کرم‌های ابریشم پروانه وابسته بود، در منطقه به‌صورت محلی منقرض شده است.

 سرعت تغییرات اقلیمی کنونی زمان کمی برای سازگاری باقی می‌گذارد. برخلاف تغییرات گذشته که طی هزاران یا میلیون‌ها سال رخ داده‌اند، تغییرات کنونی در عرض چند دهه اتفاق می‌افتند.

 سبایوس خاطرنشان می‌کند درحالی‌که برخی گونه‌ها ممکن است تنوع ژنتیکی برای بقا داشته باشند، بسیاری از گونه‌ها هستند که تنوع آن‌ها بسیار محدود است و نمی‌توانند به‌سرعت کافی سازگار شوند.

 جانزن گفت: «این واقعیت که این جنگل خشک است، به نسبت جنگل‌های بارانی یا جنگل‌های ابری، تا حدی به آن تاب‌آوری می‌دهد.» به‌عبارت‌دیگر، موجودات جنگل خشک تا حدی به فصل خشک عادت کرده‌اند. اما به‌هرحال، «آن‌ها نمی‌توانند هر میزان خشکی و هر نوع گرمایی را تحمل کنند.» 

مبارزه برای زمان: تلاش‌های حفاظتی و واکنش‌های اضطراری

 باوجود چشم‌انداز وخیم، برخی تلاش‌های حفاظتی امیدبخش هستند. جانزن به منطقه حفاظت‌شده گواناکاسته به‌عنوان یک الگو اشاره کرد.

 او گفت: «منطقه حفاظت‌شده گواناکاسته عمداً به‌گونه‌ای انتخاب شد که مجموعه‌ای از تکه‌های کوچک باشد، و ما عمداً مقدار زیادی زمین کشاورزی و مراتع خریدیم تا به آن تکه‌ها اجازه دهیم رشد کنند و به یکدیگر متصل شوند.» «بنابراین، اکنون ما یک منطقه بزرگ [حدود ۷۰۰ کیلومترمربع] از جنگل‌های خشک استوایی داریم که بسیار جوان و در حال بازسازی هستند.»

 تیم سبایوس ذخیره‌گاه زیست‌کره کالاکمول را در مکزیک که یکی از بزرگ‌ترین ذخیره‌گاه‌ها در جنگل‌های گرمسیری است ایجاد کرد. این ذخیره‌گاه اکنون زیستگاه حدود ۵۰۰ جگوار است و شاهد بهبود جمعیت تاپیرها بوده است.

 بااین‌حال، چالش‌های اقتصادی همچنان چشمگیر هستند. بیشتر جنگل‌های خشک استوایی به مراتع، خانه‌ها، جاده‌ها و سایر مناطق برای استفاده انسان تبدیل شده‌اند. بعید است که آن‌ها دوباره احیا شوند.

 همچنین جنگل‌های خشک استوایی در مقایسه با جنگل‌های بارانی استوایی به طور گسترده مورد مطالعه قرار نگرفته‌اند. مطالعه سال ۲۰۲۲ خاطرنشان کرد که نظارت بهبودیافته بر جنگل‌زدایی و برنامه‌ریزی بهتر کاربری زمین به‌شدت مورد نیاز است.

 جانزن و هالوواش استدلال کردند که رویکردهای علمی سنتی برای بحران کنونی کافی نیستند. آن‌ها به‌جای مطالعات بیشتر، اقدام فوری را توصیه می‌کنند. این رویکرد اضطراری ممکن است شامل مداخلات فعال مانند تغذیه مکمل حیات‌وحش، سیستم‌های آبیاری و مهاجرت کمکی گونه‌ها به زیستگاه‌های مناسب‌تر باشد.

 با نگاهی به سال ۲۰۷۵، آینده جنگل‌های خشک استوایی در تعادل به نظر می‌رسد. هالوواش گفت: «ما می‌دانیم جنگل‌های خشک استوایی مانند بقیه کره زمین، به‌شدت آسیب خواهند دید. مطمئناً تنوع بسیار کمتری از آنچه اکنون هستند خواهند داشت؛ اما احساس می‌کنیم که امید در حفظ هرچه بیشتر جنگل‌ها نهفته است.»

 پیش‌آگهی او شامل انقراض‌های محلی گسترده است، زیرا «بسیاری از گونه‌ها قادر به حرکت به سمت بالا نخواهند بود، یا بسته به توانایی‌هایشان به سمت بالا در کوه‌ها یا شمال یا جنوب حرکت خواهند کرد.» بسیاری از گونه‌های بومی با محدوده پراکندگی محدود با انقراض جهانی روبرو هستند که نشان‌دهنده ازدست‌دادن میلیون‌ها سال تاریخ تکاملی است.

 تغییرات اقلیمی ممکن است اکوسیستم‌های جدیدی با ویژگی‌های غیرقابل‌پیش‌بینی ایجاد کند.

 هالوواش گفت: «بخش‌هایی از آنچه اکنون جنگل خشک است، شرایط بیابان‌ها را پیدا خواهند کرد، اما لزوماً با منابع بذر یا حشرات مرتبط با بیابان‌های فعلی همراه نخواهند بود.»

 باوجود پیش‌بینی‌های ناامیدکننده، سبایوس گفت که خوش‌بینی محتاطانه خود را حفظ می‌کند. او گفت که اگر تلاش‌های حفاظتی بتوانند عوامل استرس‌زا را کاهش داده و به گونه‌ها کمک کنند تا از این انتقال جان سالم به در ببرند، معتقد است بسیاری از آن‌ها قادر به سازگاری خواهند بود. «بیشتر این گونه‌ها میلیون‌ها سال است که زنده‌اند، اگر بتوانیم برای ۱۰۰-۲۰۰ سال آینده به آن‌ها کمک کنیم، فکر می‌کنم بیشترشان قادر به بقا خواهند بود.»

 سبایوس گفت که کلید در اقدام قاطعانه در حال حاضر نهفته است. «آینده اکنون اینجاست. باید شروع کنیم.»

 نکته پایانی

 بقای جنگل‌های خشک استوایی – و صدها میلیون نفری که به آن‌ها وابسته هستند – به اقدام فوری بستگی دارد. جانزن گفت: «این به میزان زمینی که به این جنگل‌ها بازگردانده می‌شود و همچنین به تغییرات اقلیمی بستگی خواهد داشت.»

 سبایوس گفت: این اکوسیستم‌های باستانی اکنون با بزرگ‌ترین آزمایش خود در طول عمر میلیون‌ها سالهٔ خود روبرو هستند. دهه‌های آینده تعیین خواهد کرد که آیا جهان از این جنگل‌های بی‌نظیر، با راسوهای کوتوله کوچک، لمورها و تاپیرهایشان حمایت خواهد کرد یا صرفاً در مورد آن‌ها به عنوان قربانیان عدم اقدام به‌موقع بشریت مطالعه خواهد کرد.

  دانش به‌روشنی بیان می‌کند جنگل‌های خشک استوایی با آینده‌ای نامعلوم تحت تغییرات اقلیمی روبرو هستند و اکنون سؤال این است که آیا بشریت این هشدار را به‌موقع خواهد شنید؟

ترجمه مقاله‌ای با عنوان : آیا جنگل‌های خشک استوایی در پنجاه سال آینده زنده خواهند ماند؟ 

Add Your Heading Text Here